توضیحات

بعد از قبول سلطنت ایران، اولین سفری که در خاطر من نقش بست، مسافرت به مازندران بود، به دو دلیل: اول، تا راه مازندران به تهران باز نشود، تهران نمی تواند آسایش نعمت داشته باشد. مازندران است که بزرگترین روزنه اقتصادیات را به روی تهران می گشاید. چون فعلا راهی بین تهران و مازندران موجود نیست، من می خواهم شخصا بیندیشم که از کدام طریق و با چه وسیله ای باید محظور سلسله جبال البرز را مرتفع سازم؟ البرز را بشکافم و تهران را به مازندران متصل سازم و نعمای مازندران را با نزدیکترین فاصله نصیب تهران ساخته و در عین حال مازندران را نیز با وجود آن همه نعمتهای طبیعی از فقر، وفاقه و بی سامانی نجات بخشم. دوم، مازندران خانه من است، مسقط الراس من است، احساسات و عواطف من طبعا به طرف مازندران صعود می کند، و هزاران احساس و عاطفه هم طبعا از مازندران به طرف من در پرواز است. ایام صغارت و طفولیت خود را به خاطر می آورم. مهر مادری را با نحیله خود خطور می دهم. دستگیری های همان مهر و محبت را که وسیله پرورش من شده است از مدنظر می گذرانم. بی اختیار به مازندران مجذوب می شوم بی اختیار به خود حق می دهم که مفهوم وطن پرستی و شعائر ملی خود را از مازندران آغاز نمایم و همین مناسبت است که به جانب مازندران عزیمت می نمایم. تهران در مجاورت مازندران مانند مفلسی است در همسایگی گنج طلا…

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سفرهای رضا شاه پهلوی به خوزستان و مازندران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *