توضیحات

نوشتۀ کالین هوور

⚡️ عاشقانه‌ای فراموش‌نشدنی میان یک نویسنده و الهۀ الهام‌بخشش

نمی‌دانم اگر این لیوان را به سرش بکوبم چه صدایی خواهد ‌داد. لیوان قطوری است و سر او هم محکم. احتمالاً ضربۀ جالبی می‌شود. شاید خون‌ریزی هم داشته باشد. جنس دستمال‌هایی که روی میز قرار دارند برای اینکه خونِ زیادی را به خود جذب کنند چندان خوب نیست.
می‌گوید: «خب، بله. یه‌خرده شوکه شدم، اما این اتفاق داره می‌افته.»
صدایش سبب می‌شود دستم را، به این امید که لیوان بین انگشتانم باقی بماند و به یک طرف جمجمه‌اش برخورد نکند، محکم‌تر دور لیوان گره کنم.
«فالن!» او گلویش را صاف می‌کند و می‌کوشد با لحن ملایم‌تری سخن بگوید، اما کلماتش همچون خنجری به‌‌سمت من پرتاب می‌شوند. «نمی‌خوای چیزی بگی؟»
با نی به سوراخ قطعه‌یخی ضربه می‌زنم و تصور می‌کنم که یخ سر اوست. به‌جای اینکه مانند دخترهای هجده‌ساله پاسخ بدهم، مثل بچه‌ای بی‌ادب زیرلب غرولند می‌کنم: «چی باید بگم؟ می‌خوای بهت تبریک بگم؟» ……..

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “نهمین روز از ماه نوامبر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *