توضیحات

آن از پانزده سالگی عاشق مرد شده بود؛ آن‌قدر که از زندگی‌اش در سال‌های قبل از آن چیزی یادش نمی‌آمد. مرد هجده ساله بود که جنگ شروع شد و نوزده ساله بود که رفت به جنگ، و هربار که برمی‌گشت بزرگتر شده بود؛ نه چند ماه، بلکه سالها، دهه‌ها و قرنها. با وجود این، اولین بار که به خانه برگشت هنوز خودش بود. شب‌ها گریه میکرد و مثل آدمی تبدار بدنش میلرزید. به آن گفته بود که دیگر نمیتواند برگردد. خیلی میترسید. شب قبل از برگشتن، زن ا و را کنار رودخانه پیدا کرد و به خانه آوردش. (نباید هرگز چنین کاری میکرد و باید می‌گذاشت کار خودش را بکند.) این خودخواهی بود که مانعش شد. حالا داشت نتیجه‌اش را میدید.

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “درون آب”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *