می روم تا که بگریم بر توپشت سد آبی نیستنیز در چاله ی چاهشهر یکدست کویربرهوتی ست پر از خار و خلنگو پر از گرد و غبارریز گردی که سیاهoرد موجود ی نیستآه ، ای سبزترینزادگاهم شیراز!بر تو چی رفت و گذشت ؟که چنین ات خشکاند ؟oابرهایی که نبارید و گذشت ؟یا که آبی که در این چاه و در آن چاه و بهر چاه نبود ؟چه بلایی بر گوی ؟ -که اهالی به مرورکوچ کردند و یکایک رفتندبه دیاران و دیاران دگر از پی آب ؟oآه ، ای خشک ترینشهرزادم ، درداخوب می دانم ، خوبتشنه هستی تو ، و من تشنه ترمو ای اگر باز نبارد بارانهمچو پیرار و پاربر تو چی خواهد رفتبر تو چی ، آری چی ؟oخوب می دانم چیستآنچه رخ می دهد آری از پیشدیگرم طاقت دیدار چنان فاجعه نیستدیگرم طاقت دیدار چنان نکبت محضoمی روم تا که بگریم بر تومی روم تا که ببارم بر خویش
شما هم می توانید در مورد این کتاب نظر دهید. توجه : کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً لاگین نمایید.